۱. ریزۀ چوب، علف، کاه، و مانندِ آن. ۲. خار؛ خس؛ علف خشک.
فرهنگ فارسی عمید
[ کُ ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) آشغال. رجوع به خاشاک شود.
لغتنامه دهخدا
= شیرخشت
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.