سیب سایر معانی: (گیاه شناسی) درخت سیب (جنس malus و خانواده ی rose)، سیبی، مردمک چشم، چیز عزیز و پربها، سیب دادن، میوه ءسیب دادن [کامپیوتر] نوعی ریز کامپیوتر است که توسط شرکت کامپیوتری Appel ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شفیره ی پشه ی سیب (rhagoletis pomonella) که آفت میوه است
نور چشمی
(گیاه شناسی)، درخت نان (تیره ی annonaceae و راسته ی magnoliales - گیاهان دو لپه ای نواحی حاره)، درخت شیرین بر (انواع درختچه های جنس annona reticulata که میوه ی درشت و لذیذ و قلب شکل می دهد)
اسب کهرابرش
چلغوزه، جوزصنوبر
قلاب، چنگ، گلاویزی، دست بگریبانی، محکم نگاه داشتن، دست بگریبان شدن، گلاویز شدن سایر معانی: دست به یقه شدن، دست به گریبان شدن، مقابله کردن، پیکار کردن، چنگاله (میله ای که سرش مجهز به یک چنگال ...
(قدیمی) گوجه فرنگی، گوجه فرنگی
مازو سایر معانی: (کشاورزی) گال سیبی (آفت درخت بلوط و غیره)
مازو
(یک سیب گندیده جعبه ی سیب را فاسد می کند) یک بز گر گله را گر می کند
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Mg(AsO3OH)•7(H2O)