افزایش، ترقی، سود، توسعه سایر معانی: میزان (یا مبلغ) افزایش، اضافه حقوق، (ریاضی) بالش، والش، تصاعدی، افزودگی، گوالش، رشد، نمو، افزونش [عمران و معماری] نمو [کامپیوتر] نمو دادن ؛ نمو ؛ فزایش - ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] نماد نمو
[ریاضیات] نمو یک متغیر
درصد رویش [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] میزان رویش در طول یک مدت معین که آن را با ذکر مقدار رویش در آغاز یا میانۀ آن به درصد بیان میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] افزایشی، نمودی [ریاضیات] نموی، تدریجی، افزایشی، اضافی، نهایی
[کامپیوتر] کامپایلر افزایشی، مترجم افزایشی - کامپایلری که با نوشته شدن هر خط برنامه در کامپیوتر ،آنها را ترجمه می کند و منتظر نوشته شدن تمام برنامه نمی ماند .هدف از این کار ،فارغ نمودن برنام ...
[حسابداری] هزینه های اضافی
[حسابداری] روش تفاضلی
[حسابداری] اندازه نمونه اضافی
[عمران و معماری] سفتی نموی [زمین شناسی] سفتی نموی
رویش سالانۀ جاری [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] رویش درخت یا توده در یک دورۀ یکسالۀ معین
[عمران و معماری] افزایش محدود [ریاضیات] افزایش محدود