[ نَ ] (ع ص) آن که از درد نسا شکایت کند. (از اقرب الموارد). مرد دردگین نسا. (آنندراج). گرفتار درد رگ نسا. (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
[ نَ سی ی ] (ع ص) کثیرالنسیان. (المنجد) (اقرب الموارد). فراموش کننده. (مهذب الاسماء). بسیار فراموش کننده. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). ناسی. (آنندراج). قال اللََّه : {/Bوَ مََ ...
[ نِ سْ یْ ] (ع مص) فراموش کردن. (آنندراج) (منتهی الارب). فراموش کردن و غفلت کردن از چیزی. || گذاشتن. ماندن. (ناظم الاطباء). || (اِ) رکوی حیض. (ترجمان علامهٔ جرجانی ص ۹۹). || چیزی خوار ...
فراموششده.
فرهنگ فارسی عمید
فراموش کردن؛ فراموشی.
[ نَ سْ یَمْ مَ سی یا ] (ع ص مرکب) فراموش. ازیادرفته. (از غیاث اللغات). متروک. فراموش شده. (یادداشت مؤلف).
[ نَ ] (اِخ) از شعرای عثمانی است. رجوع به قاموس الاعلام ج ۶ شود.
اسم: نسیبا (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: nasibā) (فارسی: نسیبا) (انگلیسی: nasiba) معنی: صاحب نسب، اصیل، ( نسیب = صاحب نَسَب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسیب، ( به مجاز ) صاحب اصل و نَسَب، ن ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ نَ فَ ] (ع اِ) نسفة. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (المنجد). سنگ پای خار. (آنندراج). سنگ پای. سنگ سیاه سوخته. (از ناظم الاطباء). رجوع به نسفة شود. ج، نساف، نسف.
[ نَ / نُ لَ / لِ ] (اِ) گله و رمهٔ اسب و استر و خر. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (از شعوری ج ۲ ص ۳۹۵). مصحف فسیله است. (از حاشیهٔ برهان قاطع چ معین). رجوع به فسیله شود.
[ نَ ] (اِخ) اصغرعلی(خان) شاه جهان آبادی. از پارسی گویان هند است. مؤلف صبح گلشن این بیت را به نام او ثبت کرده: اشکم غبار شسته ز دامان خاطرش بیهوده نیست گریهٔ بی اختیار من. رجوع به تذکرهٔ ص ...
نسیمی مشابه نسیم دریا با این تفاوت که در خشکی میوزد [علوم جَوّ]
واژههای مصوب فرهنگستان