مانع، حصار، پرچین، چپر، راه بند، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، از زیر در رفتن، احاطه کردن، طفره زدن سایر معانی: (دیواره یا نرده ای که از گیاهان سبز مانند شمشاد درست شده باشد) پرچین، سیبه، د ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندوق سرمایه گذاری تاءمینی، شرکت زینهاری، صندوق سرمایه گذاری تامینی، نوعی سرمایه گذاری که می تواند سود زیادی داشته باشد ولی دارای ریسک بالایی نیز می باشد
دو دوزه زدن، زینهارگری کردن، دادوستد تاـمینی کردن
کشی بی سواد، کشیش روستا، اخوندبی سواد
محدود کردن، احاطه کردن، دست و پاگیر شدن (برای کسی)
دست و پای کسی را بستن، احاطه کردن، مانع کار شدن
پرچین، دیواره ی پرچینی، چپر دیوار، ردیف بوته های پرچین، سیاج بند، ردیف خاربن [آب و خاک] پرچین گیاهی
(گیاه شناسی) صابونی (saponaria officinalis که گل های سرخ خوشه ای می دهد)
خار، بوته، خاربن، تمشک جنگلی سایر معانی: (گیاه شناسی) تمشک، خاربن (انواع گیاهان جنس rubus - خاردار و از خانواده ی rose)، هر نوع گیاه خاردار، خار بته
در اغوش گرفتن، محصور کردن، در جوف قرار دادن، در میان گذاشتن، به پیوست فرستادن سایر معانی: احاطه کردن، پیراگیری کردن، فرا گرفتن، گردگیری کردن، دورگرفتن، حصارکشی کردن، (در بسته یا پاکت و غیره ...
طفره رفتن، تجاهل کردن، طفره زدن، از سر باز کردن، طفره زدن از، گریز زدن از سایر معانی: (با زرنگی از چیزی دوری کردن) از زیر (چیزی) در رفتن، شانه خالی کردن، زیربار (چیزی) نرفتن، طفره زدن (یا رف ...
سخن بی معنی وبیهوده، جفنگ، اهسته حرکت کردن، پنهان شدن، فریفتن، سرهم بندی کردن سایر معانی: تقلب کردن، دستکاری کردن، از خود در آوردن، طفره رفتن، (عمدا) پاسخ مبهم دادن، این دست و آن دست کردن، س ...