خامه، اغل، خانه ییلاقی، قلم، کلک، شیوه نگارش، در حبس انداختن، نگاشتن، نوشتن، بستن سایر معانی: (مجازی) زندانی کردن، محدود کردن، آغل، گودانی، زاغه، کازه، مرغدانی، خباک، حیوانات درون آغل، رجوع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی