بدره [اقتصاد] مجموعهای از داراییهای مختلف که یک فرد یا بنگاه در تملک دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
مقام، کیف کاغذ، کیف چرمی بزرگ سایر معانی: مقام وزارت، (برای حمل کاغذ و اسناد و غیره) کیف (briefcase هم می گویند)، کیف اوراق و اسناد دولتی، موجودی اوراق بهادار، کلیه ی سهام یک نفر، فهرست سهام ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] تئوری مجموعه اوراق بهادار
[حسابداری] مجموعه متنوع اوراق بهادار
البوم، جای عکس، مرقع سایر معانی: سفیده ی تخم مرغ، آلبومین، ماده ی اصلی سفیده ی تخم، جنگ، جای صفحه ی گرامافون، مجموعه ی صفحه های گرامافون یا نوار موسیقی در یک کتابچه
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
لفاف، پوشه، تاه کن سایر معانی: پرونده، (شخص یا اسباب) تاشو، جمع شو، لفاف در کاغذ [کامپیوتر] پوشه - پوشه، دایرکتوری فرعی یک دایرکتوری فرعی ( مک اینتاش، ویندوز ) یا گروهی از تصاویر برنامه ای ( ...