طبع، اشاعه، انتشار، نشر، نشریه، نگارش، طبع ونشر سایر معانی: چاپ کردن، رندش، کتاب، اثر، مقاله [کامپیوتر] نشر، انتشارات - ( در نشر رومیزی ) مجموعه ای از فایلها که تمام عناصر پروژه معینی را شرح ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبان نشری [کامپیوتر] زبان انتشارات .
سالنامه، تاریخچه، وقایع سالیانه، اخبار سال، برنامه سالیانهء عشاء ربانی سایر معانی: شرح وقایع سالیانه به ترتیب وقوع، رویدادنامه، تاریخ، مدارک تاریخی
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
علاقه، ارتباط، معاشرت، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، تماس سایر معانی: رسانگری، رسانش، (خبر و علامت و غیره) مبادله، تبادل، گفت و شنود، ربط، رابطه، (جمع با فعل مفرد) بیان (شفاهی و کتبی)، ع ...
(امریکا - شرکت ها و موسسات و غیره) نشریه ی داخلی، بولتن اداری، مجله یا نشریه ای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
دفتر روزنامه، روزنامه، دفتر وقایع روزانه سایر معانی: دفتر رویدادهای روزانه، دفتر یادآوردها، دفترچه ی خاطرات (روزانه)، نشریه (روزانه یا هفتگی یا ماهانه و غیره)، مجله، هفته نامه، ماهنامه، (در ...
اعلامیه رسمی، اظهار عقیده رسمی، صدور رای سایر معانی: اظهار نظر، داوری، حکم، اعلامیه، بیانیه، دستور، گفته
الهام، اشکار سازی، افشاء، فاش سازی، وحی سایر معانی: آشکار سازی، هویدا سازی، نمایان سازی، (الهیات) وحی، الهام الهی، مکاشفه، اشراق، کشف و شهود، تجلی (خواسته ی خداوند)، تجلی گری، رازگشایی، افشا ...
جلد، دفتر، کتاب قطور، جلد بزرگ، مجلد سایر معانی: (در اصل) کتاب چند جلدی، کتاب قطورtome_پسوند:، ابزار بریدن، - بری [osteotome]
سوگیری ناشی از گرایش نویسندگان مقالات یا سردبیران مجلات به انتشار نتایج مثبت مطالعات [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان
کتابی حاوی اطلاعات کمکناوبری و اطلاعاتی دربارۀ فرودگاهها و مسیرهای هوایی که سازمان هواپیمایی غیرنظامی هر کشور منتشر میکند [حملونقل هوایی] ...