پیچه [حملونقل دریایی] کالایی با بستهبندی حلقوی
واژههای مصوب فرهنگستان
غلتک [مهندسی بسپار - تایر] بشکه یا استوانۀ فلزی یا غیرِفلزی (در صنایع متالورژی، عموما فولادی) که برای نورد کردن به کار میرود |||* مصوب فرهنگستان اول ...
حضور و غیاب [حملونقل دریایی] خواندن اسامی تمام خدمه و مسافران برای بررسی و حصول اطمینان از حضور آنها در محل استقرار
اَبر غلتکی [علوم جَوّ] 1. واژۀ متداول برای اَبر کمانی|||2. اَبر تراز پایین و افقی و لولهایشکل که با جبهۀ جَستی یک توفان همرَفتی همراه میشود ...
(به مقدار زیاد) آمدن، ظاهر شدن، گرد آمدن، در حافظه پهن کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] رول مارک - جسم خارجی عامل این لغزش تحت تاثیر نیروی جریان در کف حوضه چرخیدهو یا غلتیده است . اگر عامل بوجود آورنده غلتش باشد آثار ضربه های حاصل به صورت دانه تسبیحی می باشد هر یک ...
[کامپیوتر] کاغذ لوله ای
[نساجی] نقشه نا همواری نخ
[نساجی] تنظیم فاصله بین غلتکها ی کشش - فاصله تنظیمی بین غلتکهای کشش
کفی رورو [حملونقل دریایی] نوعی کفی ویژۀ حمل بار در کشتی رورو
اندوختن، جمع کردن، چرخیدن سایر معانی: 1- لوله کردن، پیچیدن 2- انباشته کردن، جمع کردن 3- (عامیانه - با اتومبیل و غیره) رسیدن، وارد شدن [صنعت] جمع کردن
[کامپیوتر] منوی گلوله ای کادر گفتگیویی که تا زمان انتخاب یک گزینه از ان، باز می ماند . پس از پایان کار، این کادر می تواند در هر مکانی قرار بگیرد . حتی می توان آن را به صورتی گلوله کرد ( لوله ...