آبیاری تکمیلی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] جبران کمبود باران در دیمکاریهای مناطق خشک و نیمهخشک
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] چراگاه مکمل،چراگاه موقت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گواهینامۀ تکمیلی نوع [حملونقل هوایی] گواهینامهای که سازمان هواپیمایی کشوری برای بهینهسازی محصول، اعم از هواگرد یا موتور یا ملخ، صادر میکند ...
نگهداشت تکمیلی
اقامتگاه گردشگری مکمل [گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی جز اقامتگاه اصلی که مهمانسراهای جوانان و دهکدهها و قطبهای گردشگری و اتاقها و منازل و کاشانههای استیجا ...
مکمل غذایی رژیمی [علوم و فنّاوری غذا] مادۀ مغذی خاصی که در یک رژیم غذایی خاص، بیش از میزان طبیعی به یک مادۀ غذایی افزوده میشود
مکمل غذایی [تغذیه] مادۀ مغذی خاصی که بیش از میزان طبیعی به یک غذا اضافه میشود|||متـ . مکمل supplement
مکمل غذایی [علوم و فنّاوری غذا] مادۀ مغذی خاصی که بیش از میزان طبیعی به یک غذا اضافه میشود|||متـ . مکمل supplement
خدمات ارتباط سهطرفه [مهندسی مخابرات] خدماتی که کاربر با استفاده از آن میتواند بهطور همزمان با دو مشترک ارتباط برقرار کند؛ این ارتباط بهصورت متناوب است|||متـ . ا ...
افزودن، بزرگ کردن، تقویت کردن، وسعت دادن، مفصل کردن، مفصل گفتن، بالا بردن، بزرگ شدن، منبسط کردن، تشدید کردن سایر معانی: بزرگتر کردن، برافزودن، نیرو دادن، توسعه یافتن، به تفصیل شرح دادن، بسط ...
ضمیمه، پیوست، دستگاه فرعی سایر معانی: الحاقیه، برافزود، برآویخت، جزو، آویزه [زمین شناسی] ضمیمه ،پیوست ،دستگاه فرعى، ضمایم متصل به بدن حشرات، مانند پاها و بالها. [ریاضیات] ضمیمه، اضافه ...
ضمیمه، ذیل، پیوست، زائده، دنباله، اویزه، زائده کوچک، قولون، زائده اپاندیس سایر معانی: (کتاب و نوشته) مطالب اضافی (معمولا در آخر)، فهرست، افزود نگاشت، پی نوشت، آویزه، پس فهرست، (کالبدشناسی) آ ...