رساله، کتاب درسی، کتاب اصلی در یک موضوع سایر معانی: درسنامه ای، بن کتابی، پروز نامه ای، کتاب حاوی اصول هر چیز، کتاب اصول، کتاب درسی، کتاب اصلی، دریک موضوع، رساله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
رساله، کتاب راهنما، کتاب دستی سایر معانی: راهنمانامه، (کتاب مراجعه که اصول چیزی را معمولا به ترتیب الفبا شرح می دهد) دست نامه، کتاب دم دستی، کتاب مبانی، پایه نامه، دستینه (guidebook هم می گو ...
جلد، دفتر، کتاب قطور، جلد بزرگ، مجلد سایر معانی: (در اصل) کتاب چند جلدی، کتاب قطورtome_پسوند:، ابزار بریدن، - بری [osteotome]