سابقه ی خوب، پرونده ی بی عیب و نقص، (عامیانه) نزدیک به خطر، احتمال وقوع (چیزی)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک لایه رنگ، یک دست رنگ، (در مورد قاشق و چنگال و چینی و ابزار و غیره) یک دست کامل
(امریکا - محلی) تعداد زیادی (از)، مقدار زیادی (از)
اندرزی که خوب است ولی انجامش دشوار یا نشدنی است
[کامپیوتر] نوعی مودم رایانه ای.
[کامپیوتر] پریود یا زمانک دستیابی، زمانک دسترسی.
[کامپیوتر] مبدل ای دی - نگاه کنید به آنالوگ آف دیجیتال کانورتر
حالت شدید چیزی، بی نهایت، بسیار (بد)
1- الماس نتراشیده 2- (شخص یا چیز) خوب ولی از کار درنیامده، عالی ولی نیازمند به ممارست و آمایش
(امریکا - عامیانه) ارزان، فراوان و ارزان، کم ارزش
تقسیم
چندکتابی