درختِ کَرنا
فرهنگ واژههای سره
(ع اِ) جِ آءة.
لغتنامه دهخدا
[ ءِ بَ ] (ع ص) مؤنث آئب. || (اِ) آبی که در نیمروز خورند.
شعبهای است از علم مکانیک که درباره خواص و آثار مکانیکی هوا و سایر گازهای در حال حرکت بحث میکند.
فرهنگ واژههای آزاد
شعبهای از علم دینامیک که دربارۀ حرکت هوا و گازها و نیروهایی که از این حرکت تولید میشود و بهخصوص در ساختمان هواپیماهای بسیارتندرو و موشکها کاربرد دارد.
فرهنگ فارسی عمید
شاخهای از آئرودینامیک که در آن شارش اَبَرصوتی بررسی میشود [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
هواویز، هوابیز
مبحث مطالعۀ برهمکنش نیروهای آئرودینامیکی و سازههای کشسان [هوافضا]
آیینه کوژ
[ اَ ] (اِ) آرخیس. آرغیس. اَرغیس. پوست ریشهٔ امبرباریس یعنی زرشک و در دمشق و مصر آن را عودالریح خوانند.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.