اثناعشری

معنی

[ اِ عَ شَ ] (ص نسبی، اِ مرکب) منسوب به اثناعشر. || نام یکی از امعای دقاق و آن معائی است متصل به بن معده دارای دهانه ای که آن را بوّاب نامند و از آن روی آن را اثناعشری گویند که طول آن به اندازهٔ دوازده انگشت مُنضمّهٔ صاحب آن میباشد. مؤلّف کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در اصطلاح پزشکان اسم روده ای است که به قعر معده اتصال دارد. و آن را دهانه ای است که پهلوی معده واقع شده. و آنرا بوّاب (دربان) خوانند. فضلات معده را از دهانه از معده بسوی روده دفع کند. این روده در مقابل مری جای دارد. و مری برای دخول غذا در معده آفریده شده. این روده برای خروج فضلات از معده است و وجه تسمیهٔ آن به اثناعشری آن است که درازای آن بمیزان قطر دوازده انگشت آدمی است که در جانب یکدیگر قرار گرفته باشد چنانچه در بحرالجواهر بیان شده. || بروج و کواکب دوازده گانه را هم بدین نام خوانند. || و نزد منجمان اسم قسمتی است از دوازده اقسام یک برج. و آن چنان است که هر برجی را به دوازده قسمت کرده اند. هر قسمتی دو درجه و نیم باشد پس قسم اول بهر صاحب بیت بود و قسم دوم بهر صاحب برج دوم که بعد از آن برج باشد همچنین به دوازده برج داده شود. این در شجره گوید. و این را در پارسی دوازده بهره گویند. || شیعهٔ دوازده امامی.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.