معنی

[ جُ ] (اِخ) احمدبن عمربن لیث مکنی به ابوالعباس. از روات است. وی بسال سیصدونود و هشت یا نه به اسفراین درگذشت. (تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص ۸۱).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.