(غَ فّ) [ ع. ] (ص.) از صفات خداوند به معنای آمرزنده.
فرهنگ فارسی معین
آمرزگار فراخآمرز، آمرزگار
فرهنگ واژههای سره
۱. بسیارآمرزنده؛ آمرزگار؛ آمرزنده و پوشانندۀ گناه. ۲. (اسم، صفت) از صفات خدایتعالی.
فرهنگ فارسی عمید
[ غَ فْ فا ] (ع ص) نیک آمرزگار. از صفات خدای تعالی است. (منتهی الارب). آمرزنده و پوشندهٔ گناه. ج، غفارون. (مهذب الاسماء). آمرزندهٔ گناهان. (ترجمان علامهٔ جرجانی ص ۷۳). درگذارنده. بسیار پوشا ...
لغتنامه دهخدا
[ غِ ] (اِخ) نام گروهی از قبیلهٔ کنانه. (ناظم الاطباء). پدر قبیله ای است از کنانه، و او غفاربن ملیک بن ضمرةبن بکربن عبدمنات بن کنانة. از آن قبیله است ابوذر جندب بن جنادة غفاری یکی از اصحاب ...
[ غَ فْ فا بِ ] (اِخ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومهٔ شهرستان ارومیه و در ده هزارگزی شمال خاوری ارومیه و دوهزارگزی باختر راه ارابه رو «آده». در جلگه واقع است و هوای آن معتدل و مالاریائی اس ...
[ اَ بُلْ خُ نَ سِ غِ ] (اِخ) صحابی است.
[ اَ غِ ] (اِخ) المثنی بن سعد الطائی البصری. از روات حدیث است و ابومعاویه از وی روایت کند.
[ بُ شَ رِ غَ ] (اِخ) با پیغمبر (ص) صحبت داشت و حدیثی از او دربارهٔ روز پنجاه هزار سال آورده اند. رجوع به الاصابة ج ۱ ص ۱۶۶ و الاستیعاب و قاموس الاعلام ترکی ج ۲ شود.
= استغفار
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.