معنی

[ غَ فْ فا ] (ع ص) نیک آمرزگار. از صفات خدای تعالی است. (منتهی الارب). آمرزنده و پوشندهٔ گناه. ج، غفارون. (مهذب الاسماء). آمرزندهٔ گناهان. (ترجمان علامهٔ جرجانی ص ۷۳). درگذارنده. بسیار پوشاننده. مؤنث آن غفارة. (از اقرب الموارد). غفور. عَفُوّ. صَفّاح. صَفوح : {/Bوَ إِنِّی لَغَفََّارٌ لِمَنْ تََابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صََالِحاً ثُمَ اِهْتَدی ََ . ۱-۱۲۲۰:۸۲/}(قرآن ۲۰/۸۲). گرش ولایت و فرمان و ملک و گنج نماند بماند رحمت پروردگار غفارش.سعدی. || بسیار پوشاننده. صیغهٔ مبالغه از غَفَرَ. مؤنث آن غفارة است. (از اقرب الموارد). || (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (مهذب الاسماء). غفارالذنوب : دانی ز چه یک نام حق آمد غفار یعنی که به مجرمان عاصی رحم آر گر جاهلی از جهل نکردی گنهی پس عفو همیشه مینشستی بیکار.خاقانی. برای ختم سخن دست بردعا دارم امیدوار قبول از مهیمن غفار. سعدی (صاحبیه).

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.