معنی

[ اَ عَ ] (اِخ) میهنی بن ابی نصر مکنی بابی الفتح. وی مدرس مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد و در دارالخلافه محظوظ بود و هر گاه که در دارالخلافه حاضر میشد توقیع ذیل صادر میشد: رُفِع الینا حضور اسعد المیهنی. وی تلمیذ ادیب ابی العباس اللوکری بود. امام بیهقی گوید: از او رساله ای که بقاضی عمر الساوی نوشته بود دیدم که در آن ضمن چنین آورده: افضل الجود ان لایضنّ بالحقوق علی اهلها من منع ماله ممن یحمده و یشکر له اخذه من یذمه. خذلان الاعوان عار و مواساتهم فضیلة. (تتمهٔ صوان الحکمة چ لاهور ص ۱۳۷). مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: اسعد میهنی یا اسعد مهنه (محب الدین ابوالفتح بن ابی نصر) یکی از مشاهیر فقهاء شافعیه است. وی در علم فقه و علم خلاف امام عصر خود بود. معلومات خویش را در شهر مرو تکمیل و بغزنه رحلت کرد و در آن شهر شهرت یافت. سپس ببغداد رفت و بمدرسی مدرسهٔ نظامیه منصوب شد و مردم از هر طرف بمجلس درس وی ازدحام میکردند. در سنهٔ ۵۲۷ هـ .ق . بسمت سفارت وی را از بغداد بهمدان فرستادند و در همانجا وفات یافت. مسقط رأس وی قریهٔ مهنه و یا میهنه بین سرخس و ابیورد است و او بدین اسم شهرت یافته است. و رجوع به ابوالفتح اسعدبن ابی نصر و ابن خلکان چ تهران ج ۱ ص ۷۱ شود.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.