گرگانی
فرهنگ واژههای سره
[ جُ ] (اِخ) احمدبن عبدوس بن احمدبن حامد مکنی به ابوالعباس. از روات است. وی از محمدبن یعقوب اصم و جز او روایت کند. وفات او در ماه ربیع الاول سال ۴۰۱ هـ . ق. اتفاق افتاد. (از تاریخ جرجان ...
لغتنامه دهخدا
[ جُ ] (اِخ) احمدبن عمربن لیث مکنی به ابوالعباس. از روات است. وی بسال سیصدونود و هشت یا نه به اسفراین درگذشت. (تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص ۸۱).
[ جُ ] (اِخ) آدم بن محمدبن آدم خواری مکنی به ابومحمد. از روات است. و عبداللََّه بن عدی و جز او از وی روایت کنند. (از تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص ۱۲۵).
[ جُ ] (اِخ) اسحاق بن ابراهیم بن عبدالرحمان. از روات است و از داودبن عبدالحمید روایت کند. (از تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص ۱۳۱).
[ جُ ] (اِخ) اسحاق بن ابراهیم طلقی مکنی به ابویعقوب. از روات است. وی از مصعب بن مقدام و عنان بن سیار جرجانی و سعدبن سعید جرجانی و قیس و جز آنان و روایت کند و ابونعیم عبدالملک بن محمدبن عد ...
[ جُ ] (اِخ) اسحاق بن موسی ازدی. از روات بود و از مخارق بن میسرة حرانی و هشام بن عبدالملک روایت کرد و احمدبن حفص سعدی از او روایت دارد. (از تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص ۱۱۸).
[ جُ ] (اِخ) اسحاق بن یعقوب معروف به ابن ابواسحاق جرجانی و مکنی به ابوابراهیم. از روات بود و از محمدبن عبداللََّه عصار جرجانی روایت کرد. (از تاریخ جرجان ابوالقاسم سهمی ص ۱۱۸).
[ جُ ] (اِخ) اسماعیل بن احمدبن ابراهیم بن اسماعیل بن عباس اسماعیلی. از ائمهٔ عصر خویش بود و در فقه و اصول فقه و ادب عربی و علم کلام و غیره از پیشروان زمان خویش بشمار می رفت. او در اصول فقه ...
[ جُ ] (اِخ) اسماعیل بن احمدبن محمد خلالی مکنی به ابوسعید. از راویان اخبار بود. وی ساکن نیشابور بود و از ابن قتیبهٔ عسقلانی و جز او از اهل شام و نیز از زکریای ساجی روایت کرد. (از تاریخ ج ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.