معنی

گرمسیر، گرمسیری، مدارراسالسرطان، مدارراس الجدی حاره
سایر معانی: وابسته به نواحی حاره، حاره، استوایی، مدارگان، حاره ای، trpic نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا
[زمین شناسی] مناطق حاره، نواحی گرمسیری بین دومدارشمال وجنوب استوا،گرمسیری ،مدارراس السرطان ،مدارراس الجدی حاره - اشاره دارد به شرایط اقلیمی(آب وهوایی) شبیه آنچه امروزه در منطقه ای از زمین بین مدارهای راس السرطان و راس الجدی دیده می شود.
[آب و خاک] حاره ای، مدارگان

دیکشنری

گرمسیری
صفت
tropical, tropic, tropologicگرمسیری
tropical, tropicگرمسیر
tropicalمدارراسالسرطان
tropicalمدارراس الجدی حاره

ترجمه آنلاین

گرمسیری

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.